من در آستان چشمان تو
دلم را و تمام دلم را باختم
بی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوت
به چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگم
را بفهمی اما افسوس...
حای که گاه گاهی فرسنگ ها از من دور می شوی
چه ملتمسانه
دیدارت را آرزو می کنم
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |